عروسی افراد مشهورارقام

ماجرای ازدواج ملک عبدالله و ملکه رانیا و چگونگی خواستگاری او

ماجرای ازدواج ملک عبدالله و ملکه رانیا و چگونگی خواستگاری او 

داستان ازدواج ملک عبدالله و ملکه رانیا

ملک عبدالله دوم در کتاب «آخرین شانس ما» جزئیات دیدار خود با ملکه رانیه آل عبدالله و درخواست ازدواج با وی را که در سایت «الکون نیوز» منتشر شده است، بازگو کرده است.

پس از دو ماه خدمت در اردوگاه صحرایی به عنوان فرمانده گردان دوم زرهی سلطنتی، او به خانه بازگشت و توسط خواهرش، شاهزاده عایشه، که اصرار داشت در یک شام ساده در خانه اش شرکت کند، به خانه بازگشت. دعوت. آن در سال XNUMX بود

شاهزاده سر میز شامی که با دوست خواهرش بود با رانیا یاسین ملاقات کرد و مسحور زیبایی او شد و گفت: همین که چشمم به او افتاد با خود گفتم: چقدر زیباست! .

پس او را به محل کارش فرا خواند، اما او پاسخی به او نداد و او به او گفت: «از تو چیزهایی شنیدم» تا حرف او را قطع کند و گفت: «خودم را فرشته نشان ندادم، بلکه نیمی از خودم را نشان دادم. آنچه من شنیدم، حداقل، فقط جملات توخالی هستند.» او نتیجه گرفت: «من به این موضوع فکر می کنم.» «.

پادشاه نشان داد که "امید خود را از دست نداده است، بنابراین از یک دوست مشترک خواست که او را در دفتر کارش ببیند و نیت خوب خود را فاش کند، بنابراین او از بیرون رفتن دوباره با او خودداری کرد" و اشاره کرد که "دوستش به او گفت که رانیا دوست دارد." شکلات، بنابراین او برگشت و با یک جعبه شکلات بلژیکی برای او فرستاد، بنابراین من دعوت او را برای شام پذیرفتم. در ماه نوامبر، زمانی که او با تهیه غذا خودش او را غافلگیر کرد.

به طوری که همه چیز بین آنها شکل گرفت.. شروع کردیم به صحبت و بیرون رفتن با هم و در 30 ژانویه (دی ماه) به مناسبت تولدم رانیا را به شام ​​دعوت کردم که پدرم در کنار او نشست و از هوش و ذکاوت او متحیر شد. طلسم، در همان شب به من زنگ بزند و از من بپرسد: گفت: «تا زمانی که ما اکنون به این راز پی بردیم، کی می خواهی من با پدر و مادرش ملاقات کنم؟ '.

و از او خواستگاری کند 

او گفت: «رانیا را به یکی از جاهایی که بیشتر دوستش دارم، یعنی کوهی در حومه امان، یعنی تپه انار، بردم و وقتی از ماشین پیاده شدیم، به او گفتم: می‌بینم رابطه در حال تغییر جدی است و به نظر من ازدواج ما ایده خوبی است، بنابراین او لبخندی زد و ساکت شد. من این سکوت را تایید کردم و به پدرم گفتم و دو هفته بعد به ملاقات رسمی رفتیم.»

وی ادامه داد: در حین ملاقات، مادرش به پدرم قهوه و شیرینی تعارف کرد که مشروب ننوشید، زیرا در سنت ما در اردن آمده است که هنگام درخواست دست زن جوان، رئیس دولت یک فنجان قهوه می گیرد و از آن مشروب نمی‌نوشد تا خانواده‌اش تأیید کنند و در صورت امتناع به عنوان روش مشروب نمی‌نوشد. در پاسخ».

سرانجام پدرم رو به پدر رانیا کرد و طبق سنت از دلایلی که ازدواج ما یک پروژه خانوادگی موفق است صحبت کرد. آنقدر در تنش بودم که دیگر چیز زیادی از گفته های پدرم به یاد نمی آورم.بعد پدر رانیا تایید خود را اعلام کرد و خوشحالی زیادی به وجود آمد.

ملکه رانیا زیباترین زن در ظاهرش است

مقالات ذات صل

برو به دکمه بالا
اکنون به صورت رایگان با Ana Salwa مشترک شوید شما ابتدا اخبار ما را دریافت خواهید کرد و ما در مورد هر خبر جدید برای شما اعلان ارسال خواهیم کرد لا نعم
انتشار رسانه اجتماعی رسانه ای طراحی شده توسط: XYZScripts.com