زنانی که تاریخ را تغییر دادند و کتاب ها به آنها ظلم کردند
این دو زن علیرغم نقش انسانی مهمی که دارند، در مقایسه با سایر علما از جایگاه پایینی برخوردارند.
در طول دهه سی قرن گذشته، که مصادف با دوره تحقیقات کندریک و الدرینگ بود، سیاه سرفه یک چالش واقعی برای بشریت بود، در ایالات متحده آمریکا، این بیماری سالانه بیش از 6000 نفر را می کشد که 95 درصد آنها را از بین می برد. کودکان هستند و از بسیاری از بیماریهای دیگر مانند سل، دیفتری و مخملک پیشی میگیرند که از آنجا تعداد مرگ و میرها بیشتر شده است. زمانی که بیمار به سیاه سرفه مبتلا می شود علائم سرماخوردگی را نشان می دهد و دمای بدنش اندکی افزایش می یابد و همچنین دچار سرفه خشک می شود که به تدریج بر شدت آن افزوده می شود و به دنبال آن صدای بلندی شبیه به گریه خروس می آید.
علاوه بر همه اینها، بیمار از خستگی و فرسودگی شدید رنج می برد که ممکن است منجر به بروز عوارض دیگری شود که برای زندگی او خطرناک تر است.
از سال 1914، محققان سعی کردند با روش های مختلف با سیاه سرفه مبارزه کنند، اما تلاش آنها با شکست مواجه شد، زیرا واکسنی که به بازار عرضه شد، به دلیل ناتوانی دانشمندان در تعیین ویژگی های باکتری های عامل آن، فایده ای نداشت.
در اوایل دهه XNUMX، دانشمندان پرل کندریک و گریس الدرینگ این وظیفه را بر عهده گرفتند که به رنج کودکان مبتلا به سیاه سرفه پایان دهند. کندریک و الدرینگ در دوران کودکی خود هر دو دچار سیاه سرفه شدند و بهبود یافتند و هر دو مدت کوتاهی در زمینه آموزش فعالیت کردند و از دیدن رنج کودکان مبتلا به این بیماری تحت تأثیر قرار گرفتند.
پرل کندریک و کریس الدرینگ در گرند راپیدز، میشیگان ساکن شدند. در طول سال 1932، این منطقه شاهد افزایش بسیار زیادی در بروز بیماری سیاه سرفه بود. این دو دانشمند که در یکی از آزمایشگاههای محلی وزارت بهداشت میشیگان کار میکردند، هر روز بین خانههای افراد مبتلا به این بیماری حرکت میکردند تا با جمعآوری قطرات سرفه کودکان بیمار، نمونههایی از باکتریهایی که باعث سیاهسرفه میشوند به دست آورند. .
کندریک و الدرینگ روزانه ساعتهای طولانی کار میکردند و تحقیقات آنها با دورهای دشوار در تاریخ ایالات متحده آمریکا مصادف شد، زمانی که این کشور از تأثیر رکود بزرگ رنج میبرد، که بودجه اعطایی را به تحقیقات علمی محدود میکرد. به همین دلیل، این دو دانشمند بودجه بسیار محدودی داشتند که به آنها اجازه نمی داد موش های آزمایشگاهی تهیه کنند.
برای جبران این کمبود، کندریک و الدرینگ به جذب تعدادی از محققان، پزشکان و پرستاران برای کمک به آنها در آزمایشگاه متوسل شدند و از مردم منطقه که به تعداد زیادی شرکت کردند، دعوت شدند که بیایند و فرزندان خود را ببرند. برای آزمایش واکسن جدید علیه سیاه سرفه. کندریک و الدرینگ همچنین از بازدید بانوی اول ایالات متحده آمریکا، النور روزولت (النور روزولت) از گرند رپیدز استفاده کردند و برای وی دعوت نامه ای برای بازدید از آزمایشگاه و پیگیری تحقیقات ارسال کردند که با تشکر از این بازدید. النور روزولت برای ارائه مقداری حمایت مالی برای پروژه واکسن سیاه سرفه مداخله کرد.
در سال 1934، تحقیقات کندریک و الدرینگ به نتایج شگفت انگیزی در گرند راپیدز دست یافت.از 1592 کودکی که علیه سیاه سرفه واکسینه شدند، تنها 3 کودک به این بیماری مبتلا شدند، در حالی که تعداد کودکان واکسینه نشده به 63 کودک رسید. طی سه سال بعد، آزمایشها کارایی این واکسیناسیون جدید را در برابر سیاه سرفه تأیید کرد، زیرا روند واکسیناسیون گروهی متشکل از 5815 کودک کاهش حدود 90 درصدی را در بروز این بیماری نشان داد.
کندریک و الدرینگ تحقیقات خود را بر روی این واکسن در طول دهه چهل ادامه دادند و دانشمندان برجسته بسیاری را برای کمک به آنها مأمور کردند و لونی گوردون نیز از جمله این دانشمندان بود، زیرا دومی به بهبود این واکسن کمک کرد و کمک قابل توجهی به ظهور واکسن سه گانه کرد. DPT در برابر دیفتری و سرفه سیاه و کزاز