ادبیات
باید کمی خیس شویم
چه می شد اگر به یک سمت می افتادیم یا کتاب می خواندیم و با اشک دوقلو می شدیم و من با چیزی از دست تو چشمانم را پاک می کردم، یک نفر نمی توانست آنقدر گم شود یا می خواست چیزی بنویسد که او تنها نمی مونم، چی می شه اگه تو نیهیلیست بودی یا جاده ای بدون پیاده رو، من از پیاده روهای این مملکت خوشم نمیاد و اینقدر تنها بودن رو دوست ندارم.
چه می شد اگر دنیا بدون آسمان بود و ستاره های این زمین بدبخت سعی می کردند از بی پا بودن بگریزند، چه می شد اگر تو پناهگاه من بودی یا کلبه ای معلق در میان ابرها.
اگر من دستی در سرم سوت می زند، یا ریحانا نمی میرد، چه؟
چه می شد اگر من خال من و از دست دادن من در همان زمان؟
باید کمی خیس شویم