چگونه انواع افراد را می شناسید؟
نوع اول
یک نوع انسان که در این دنیا زندگی می کند و نه می داند چه می خواهد و نه اهدافی برای رسیدن به آن می داند... تمام هدفش تامین غذا و نوشیدنی در حد معاش است، با این حال دست از گله و شکایت نمی برد. سختی زندگی
نوع دوم
نوعی که می داند چه می خواهد، اما نمی داند چگونه به آن برسد و منتظر است که کسی او را راهنمایی کند و دستش را بگیرد و این نوع مردم از نوع اول بدبخت ترند.
نوع سوم
نوعی که هدف خود را می داند و ابزار رسیدن به آن را می داند، اما به توانایی های خود اعتماد نمی کند، برای رسیدن به چیزی گام برمی دارد و آن را کامل نمی کند، کتاب می خرد و نمی خواند.. و بنابراین همیشه، شروع نمی کند. با مراحل موفقیت و اگر شروع شود آن را کامل نمی کند و این نوع از دو نوع قبلی بدتر است.
نوع چهارم
او میداند چه میخواهد، میداند چگونه به آن برسد، به تواناییهای خود اطمینان دارد، اما تحت تأثیر دیگران قرار میگیرد، بنابراین هرگاه کاری را انجام میدهد میشنود که کسی به او میگوید: این روش مفید نیست، اما باید این موضوع را تکرار کنید. یک راه دیگر.
نوع پنجم
تیپی که می داند چه می خواهد، می داند چگونه به آن برسد، به توانایی های خود اطمینان دارد، نظرات دیگران را جز مثبت تحت تاثیر قرار نمی دهد و به موفقیت های مادی و عملی می رسد، اما پس از رسیدن به موفقیت، ولرم می شود، از تفکر خلاق غافل می شود. موفقیت مداوم
نوع ششم
این نوع هدف خود را می شناسد، ابزار رسیدن به آن را می شناسد، به آنچه خداوند متعال از استعدادها و توانایی هایی که به او داده است اعتماد می کند، نظرات مختلف را می شنود، آنها را می سنجد و از آنها بهره می برد و در برابر چالش ها و موانع ضعیف نمی باشد. پس از انجام هر کاری که از دستش بر میآید و به هر دلیلی که از دستش بر میآید، تصمیم میگیرد به راه او وابسته به خداوند متعال است و پس از توفیق به موفقیت میرسد و عزم او به هیچ حدی متوقف نمیشود، چنان که این جمله شاعر نمونه آن است:
و حتی اگر آخرین زمان او باشم، کاری را انجام خواهم داد که اولی نتوانست
اگر یکی از ما خواهان موفقیت است اما دیر از خواب بیدار می شود و همیشه از اتلاف وقت شاکی است و نمی داند چگونه وقت خود را به گونه ای تنظیم کند که از تمام لحظاتش بهره مند شود، اگر با این همه موفقیت می خواهد. ، چگونه به آن خواهد رسید، او همه دلایل موفقیت را از دست می دهد و سپس بهانه های خود را به دست شانس کور می اندازد.
پنج قسم اول: فقیری که در اثر ناتوانی، بی علاقگی و تنبلی کشته می شود، در اثر تردید و عدم اعتماد به نفس کشته می شود، در اثر ضعف اراده و بلندپروازی کشته می شود، پس مراقب باشید و از قسم ششم باشید، زیرا خداوند متعال نمی نویسد. شکست بر هر کسی
سایر موضوعات: